فهرست مطالب

سراج منیر - سال یازدهم شماره 41 (بهار 1400)

نشریه سراج منیر
سال یازدهم شماره 41 (بهار 1400)

  • تاریخ انتشار: 1401/02/06
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مجید حیدری آذر* صفحات 19-42

    ابن تیمیه در برخورد با فضایل اهل بیت یا این فضیلت را برای دیگران هم شبیه سازی می کند تا از ارزش آن کاسته شود و فضیلت خاص و ویژه ای به شمار نیاید یا اینکه آن فضیلت را انکار کرده و آنها را جعلی و دروغ معرفی می کند. در برخی از موارد برای تایید ادعای خود، ادعای اجماع هم می کند و با عباراتی، همچون «کذب باتفاق اهل المعرفه بالحدیث»، «کذب باتفاق اهل العلم»، «هو من الموضوعات عند اهل العلم بالحدیث»، «فإن هذا موضوع باتفاق اهل المعرفه بالحدیث»، «لا یرتاب احد من اهل المعرفه بالحدیث انه موضوع» و... ادعا می کند که این روایت به اتفاق و اجماع علمای حدیث، کذب و جعلی است. درحالی که این قبیل روایات اتفاقا در منابع اهل سنت به کرات نقل شده و گاهی به حد تواتر رسیده اند و گاهی هم ادعای اجماع برخلاف مدعای ابن تیمیه نقل شده است. در تحقیق پیش رو و در ادامه مقاله قبلی، چند نمونه از اجماعات ادعایی ابن تیمیه در رد فضایل اهل بیت بررسی می شود.
    کلیدواژه ها:

    کلیدواژگان: ابن تیمیه، فضائل اهل بیت، اجماع ادعایی
  • رضا احمدی*، مجید حیدری آذر صفحات 43-67

    فرقه وهابیت از بدو ظهور تا به امروز در گفتمان دینی غرق در برچسب زدن، طرد، نارسیسم و خودبرتربینی شده و با تفکراتی که دارند، مسلمانان را تکفیر می کنند و آنها را به رسمیت نمی شناسند و سایر فرق اسلامی را منحرف، مشرک و دارای گرایش های عقیدتی و اسلوب غلط می داند. این امر سبب شده تا مورد مخالفت و انتقاد بسیاری از عالمان اهل سنت و حتی علمای معتدل وهابی قرار گیرد. شیخ حاتم العونی که رشد یافته عربستان است و خود را پیرو عقیده سلف و نجد می داند؛ ولی در خیلی از مواضع نسبت به محمد بن عبدالوهاب و تفکراتش، زبان به انتقاد گشوده و ثابت کرده محمد بن عبدالوهاب، شخصیتی تکفیری بوده و بسیاری از علما حتی شیوخ خود و علمای دیگر شهرهای مسلمین را از دم تیغ تکفیر گذرانده است. همچنین، نگاه وی نسبت به تعریف عبادت و بدعت، متفاوت از دیدگاه وهابیت است و مسیله احتفال به مولد النبی و جواز شد رحال و تبرک به قبر پیامبر  را که وهابیت از مصادیق بدعت می دانند، جایز دانسته است.

    کلیدواژگان: شریف حاتم العونی، آرای انتقاد، وهابیت
  • رضا گشتیل* صفحات 69-87

    محمد بن عبدالوهاب در کتاب التوحید درخصوص روایات ناهیه از مسجد قرار دادن قبور به چند نکته اشاره می کند. اول اینکه: بنای مسجد بر روی قبور، فعل یهود و نصاری است. دوم اینکه: بنای مسجد بر قبور در شریعت اسلامی، حرام و منهی عنه است. سوم اینکه: نمازخواندن در کنار قبور، حرام است و پیامبر اکرم  از آن نهی کرده است. چهارم اینکه: این اعمال، منجر به شرک می شود و پنجم اینکه: این روایات درواقع ردیه ای بر شیعیان و جهمیه است که برای اولین بار بر روی قبور، مسجد بنا کردند. این درحالی است که استنباط عموم علمای اهل سنت از روایات نهی از مسجد قرار دادن قبور، غیر از آن چیزی است که محمد بن عبدالوهاب فهمیده و هیچ کس به هدم و تخریب آن، امر نکرده است؛ لذا روشن می شود که وهابیت در این مسیله نیز همانند بسیاری از موارد دیگر برخلاف فهم جمهور اهل سنت و شراح مجامع حدیثی آنها گام برداشته و به دلیل سوءبرداشت و جمودی که در متون دینی دارند و با تکیه بر فرضیات خودساخته و بی اساس به سایر مسلمین، اتهام زده اند.

    کلیدواژگان: محمد بن عبدالوهاب، مساجد، قبور، ذریعه، شرک
  • محمد علی دوست*، سید حسن آل مجدد شیرازی صفحات 89-111

    بین سلف در مسیله مفهوم ایمان باوجود ادعای وهابیت، دیدگاه واحدی وجود ندارد. وهابیت در مفهوم ایمان، هرچند یک تعریف را ارایه می دهند؛ اما زمانی که به تحلیل تعریف پرداخته می شود در میان آنان اختلافات شدیدی به چشم می خورد. آنها ایمان را قول، اعتقاد و عمل می دانند و این تنها یکی از نظراتی است که سلف، ارایه کرده است. با بررسی های انجام شده کشف می شود وهابی ها نه تنها در این موضوع با سلف همراهی کامل ندارند؛ بلکه در میان خودشان تفاسیر و تحلیل های متفاوتی وجود دارد و همین امر موجب می شود عملکردهای متفاوتی از ایشان صادر شود.

    کلیدواژگان: مفهوم الایمان بین السلف و الوهابیه، اختلافات وهابیان در مفهوم ایمان، دیدگاه سلف در مفهوم ایمان
  • محمدمهدی محیطی*، مجتبی محیطی صفحات 113-132

    حضرت علی  اولین امام بعد از نبی مکرم اسلام$ بوده و روایات بسیاری از جانب اهل بیت و پیامبر اکرم  در فضیلت آن حضرت، صادر شده است. احادیثی نظیر حدیث منزلت و حدیث غدیر که در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت، قابل ملاحظه است. باوجود این، برخی از وهابیان سعی داشته‎اند تا این فضایل را انکار یا رد کنند. عبدالرحمن بن محمد دمشقیه، یکی از وهابیانی است که بر روایات فضایل اهل‎ بیت خدشه وارد ساخته است. یکی از آن روایات، حدیث «دعوا علیا ان علیا منی و انا منه و هو ولی کل مومن بعدی» می‎باشد. او به سند روایت و راوی آن، خدشه وارد کرده است، حال آنکه سند روایت، نه تنها از نظر علمای شیعه، بلکه از منظر علمای بزرگ اهل سنت نیز صحیح می‎باشد. دمشقیه همچنین استدلال شیعه بر کلمه «بعدی» را به دلیل بدعتگذار خواندن راوی، باطل دانسته است. پس از بررسی، مشخص شد نه تنها کلمه «بعدی» در طرق دیگر روایت هم موجود است؛ بلکه مضمون روایت با همین واژه متواتر است . دمشقیه در ادامه، «ولی» را به معنای محبت و نصرت دانسته و مدعی شده، شیعه به سبب نبودن روایاتی که صریح در خلافت و ولایت باشد، «ولی» را به معنای ولایت گرفته است؛ درحالی که از نظر لغت شناسان، «ولی» در روایات به معنای ولایت و تدبیر بوده و نه تنها شیعه، بلکه راویان و حدیث نگاران بزرگ اهل سنت، روایاتی را نقل کرده‎اند که در آن، «ولی» به معنای ولایت و امارت، استعمال شده است. افزون بر آن، روایاتی در شان حضرت علی نقل شده که واژه «خلیفه» در آن آمده است؛ اما دمشقیه ادعا کرده، چنین روایاتی در شان دیگر صحابه نیز صادر شده است، حال آنکه روایتی با مضمون تعیین جانشین نه در منابع اهل سنت و نه در منابع شیعه برای کسی غیر از حضرت علی% نقل نشده است.

    کلیدواژگان: ولایت، خلافت، ولی، حدیث دعوا علیا ان علیا منی، عبدالرحمن دمشقیه
  • احمد نوری زاده*، سید مصطفی عبدالله زاده صفحات 133-151

    وهابیت، توسل به اولیای الهی را در برخی از موارد، بدعت و در برخی دیگر، کفر و شرک و عبادت غیر خدا دانسته اند؛ اما بیشتر وهابی‎ها توسل را بدعت می دانند؛ در مقابل، مسلمانان همگی بر این امر، اتفاق نظر دارند که توسل به پیامبر  امری مستحب و تاکیدشده در دین است. شوکانی به عنوان یکی از ایمه غیر مقلدین باوجود تاثیرپذیری که از وهابیت داشته، توسل به پیامبر  و اولیای الهی را جایز و بلکه مستحب دانسته است. او برای این بیان خود، دلایلی دارد که بر اساس همین دلایل به نقد دیدگاه مخالفان توسل پرداخته است.این نوشتار به بررسی دیدگاه شوکانی درخصوص توسل و مسایل مربوط به آن پرداخته تا به این وسیله بیان کند، فردی چون شوکانی به عنوان یکی از بزرگان غیر مقلدان نیز نتوانسته است حقیقت استحباب توسل را انکار کند. این خود شهادتی بر بطلان نظریه وهابی ها است. در این مقاله با جمع آوری نظرات شوکانی درباره توسل از تالیفات مختلفش و بیان وهابی‎ها درباره او و نظراتش به این جمع بندی رسیدیم که او توسل به ذات را قبول داشته و آن را نوعی از توسل به اعمال دانسته و توسل بعد از ممات را هم قبول دارد و نزاع در این باره را بی معنا فرض کرده است.

    کلیدواژگان: توسل ممنوع، توسل مشروع، توسل به ذات، شوکانی.
|
  • Majid Heidari Azar * Pages 19-42

    In dealing with the virtues of the Ahl al-Bayt (PBH), Ibn Taymiyyah either imitates their virtues to others in order to reduce its value, neglecting their high position, or deny those virtues, claiming that they are baseless. In some cases, in order to confirm his claim, he claims that there is consensus that the virtues of Ahl al-Bayt (PBH) are not exclusive for them. Ibn Taymiyyah has some phrases such as: "these virtues about Ahl al-Bayt are false from the viewpoint of Hadith scholars"; "these virtues are falsified virtues" and so on. Ibn Taymiyyah maintains that narrations on the virtues of Ahl al-Bayt (PBH) are false and counterfeit and almost all Hadith scholars unanimously agree on this subject. While, if we have a look on the Sunni Hadith sources, it will be revealed that these sources are full of Ahl al-Bayt virtues. In this essay, with analytical and descriptive method, the Ibn Taymiyyah claimed consensuses on denying the virtues of Ahl al-Bayt (PBH) will be discussed.

    Keywords: Ibn Taymiyyah, the virtues of Ahl al-Bayt, Fraternity, Regent, Fāṭimah - al-Zahrā, Muhammad al-Baqir
  • Reza Ahamdy *, Majid Heidari Azar Pages 43-67

    From the beginning until today, the Wahhabi sect, with its dreadful logic and literature, has been immersed in labeling and rejecting others. The Wahhabis are very narcists and self-exalted. They excommunicate Muslims and do not consider them as true Muslims. This has caused that many Sunni Muslims, and even some moderate Wahhabis reject the Wahhabi ideas. Sheik Hatim al-Awni born and raised in Saudi Arabia, considers himself a follower of the Salaf and Najd ideology. However, in many positions towards Muhammad ibn Abdul Wahab and his thoughts, he has criticized and proved that Muhammad ibn Abdul Wahab is a Takfiri figure and accused many Muslim scholars to heresy and killed them. Also, al-Awni's view in definition of worship and heresy differ from the Wahhabi view. Contrary to Wahhabism, he maintains that celebrating the birthday of the Holy prophet Muhammad (PBH) and travelling toward his tomb for seeking bless, is allowed.

    Keywords: Hatim al-Awni, the Criticism of Wahhabism, Takfir, Wahhabism
  • Reza Ghashtil * Pages 69-87

    Muhammad ibn Abd al-Wahhab in his book "al-Tawhid" mentions a few points regarding narrations forbidding us from building graves in mosques. First: The construction of mosques on graves is a Jewish and Christian act. Second: The construction of a mosque on graves is forbidden in Islamic law. Third: Praying next to graves is forbidden and the Holy Prophet has forbidden it. Fourth: These acts will lead to polytheism, and fifth: These narrations are in fact a refutation of the Shiites and Jahmiyyah sect who built mosques on the graves for the first time. while the general inference of the Sunni scholars from the narrations which forbid placing of graves in the mosque is different from what Muhammad ibn Abd al-Wahhab understood and no one ordered it to be destroyed; Therefore, it becomes clear that Wahhabis in this issue, as in many other cases, contrary to the understanding of the Sunni sect and great scholars, misinterpret the meaning of Hadiths. relying on self-made and baseless hypotheses, they accused Muslims of heresy.

    Keywords: Muhammad ibn abd al-Wahhab, the Mosques, the Graves, Pretext, Polytheism
  • Mohammad Alidoost *, Seyyed Hasan Al-Majdad Shirazi Pages 89-111

    Despite the claim of Wahhabism, there is no single view among the "Salaf" on the concept of faith. Although the Wahhabis claim that they have one definition on the concept of faith, there is no such a unanimous definition and they have differences in interpreting such a definition. They consider faith to be articulation, belief and action. But such a definition is just one of the views put forward by the predecessor. Studies have shown that Wahhabis definition from faith, not only do not concord with Salaf definition; Rather, there are different interpretations and analyzes among themselves, and this leads to different actions being taken by them.

    Keywords: Salaf, faith, Concept, differences, Wahhabism
  • MuhammadMahdi Mohiti *, Mojtaba Mohiti Pages 113-132

    Imam Ali was the first Imam after the Holy Prophet of Islam (PBH), and many narrations have been issued by the Ahl al-Bayt and the Holy Prophet in the virtues of that Imam. Hadiths such as the hadith of "Manzalat" and the hadith of "Ghadir" are available in both Shiite and Sunni hadith books, regarding the great place of Imam Ali (PBH). Nevertheless, some Wahhabis have tried to deny and reject these virtues. Abdulrahman Damascus is one of the Wahhabis who has challenged the narrations on the virtues of the Ahl al-Bayt. One of those narrations is the hadith "let alone the Imam Ali, He is part of me and I am part of him, and he is my successor". Abdulrahman Damascus claims that this narration has no authoritative source and its narrator is not reliable. While, both Sunni and Shia scholars verified the source of this Hadith. Abdulrahman Damascus also claims that the word "next" in this narration is fabricated, but if we have a close look, it will be revealed that this word has a high frequency in narrations of this kind. In Damascus's view the word "Vali" in this narration means support and not "successor", claiming that Shia misuse this word for his aims. While, the scholars maintain that "Vali" is used in the meaning of successor. Furthermore, there are narrations contain the word "caliph" concerning Imam Ali (PBH). But, Damascus claims that these kinds of narrations are issued in other companions as well. While, these kinds of narration are not issued except for Imam Ali (PBH).

  • Ahmad Noorizadeh *, Seyyed Mostafa Abdollahzadeh Pages 133-151

    Wahhabism has considered appealing to the Divine Guardians heresy and in some cases consider it infidelity and polytheism. On the contrary, all Muslims agree that appealing to the Holy Prophet is recommended in religion. Shokani, as one of the Salafi Imams do not believe in "Taghlid". Although he is influenced by Wahhabism, he maintains that supplication to the Holy prophet is permissible and recommended. He has reasons for this statement, based on which he has criticized the views of the opponents of supplication to the Holy prophet (PBH). On this essay, the views of Shokani concerning supplication is discussed. Shokani as a Salafi could not deny the supplication, a sign that the Wahhabi views are wrong. The findings of this research is that Shokani approves the supplication to the Holy prophet both in his lifetime and after his death.

    Keywords: supplication, Forbidden Supplication, Permitted Supplication, Heresy, Shokani, Supplication to Deeds